اصفهان بازاریاب

جدیدترین مطالب بازاریابی

جدیدترین مطالب بازاریابی

بایگانی

۹۴ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است


اول باید بابت این عنوان غم انگیز معذرت خواهی کنم! ولی من جدا فکر میکنم کسانی که با لوگو و قالب سایت شما شوخی می کنند یا آن را به تمسخر می گیرند در حال تخریب برند شما و آسیب زدن به شهرت شما هستند! هر بار که کسی این کار را می کند، هویت برند شما را به خطر می اندازد.

به عنوان کسی که در بازاریابی دیجیتال دستی بر آتش دارد، برای من دست انداختن لوگوی کمپانی و شوخی با آن کابوس وار است! من جدیدا مداوم عکس ها و لوگوهایی را نگاه می کنم که در آن ها بخشی از تصویر تا جایی کشیده شده اند که دیگر تصاویر قابل تشخیص نیستند. بله، می خواهم بگویم که بازاریابی سایه ایچقدر ناراحت کننده ست! مشکلات زیادی بین فروشندگان و تیم های بازاریابی به وجود می آیند، آن هم به دلیل –بله درست حدس زدید- بازاریابی سایه ای. برای مثال تیم فروش، در بسیاری از موقعیت ها بدون این که تیم بازاریابی را در جریان قرار بدهند با ایمیل خودشان اقدام به بازاریابی می کنند.

بازاریابی سایه ای معمولا با IT سایه ای مقایسه می شود.

حالا IT سایه ای چیست؟ استفاده از نرم افزار توسط افراد یک سازمان بدون اجازه. برای این که واضح تر صحبت کنیم باید بگوییم بازاریابی سایه ای در زمانی اتفاق می افتد که گروه ها (گروه هایی غیر از بازاریابی) شروع به انجام دادن کارها به روش خودشان می کنند که این امر استراتژی بازاریابی شرکت را به خطر می اندازد. البته این قضیه فقط مربوط به بخش بازاریابی نمی شود، شاید برای گروه های دیگر هم اتفاق بیفتد. برای مثال، گروه بازاریابی چیزی را از فروشنده ای بخرد که در لیست فروشندگان مورد تائید سازمان نباشد، این هم می شود همین سایه ای!! اصلا شاید از طرف تیم حقوقی سازمان محدودیت هایی برای انتشار مطالب مرتبط با سازمان در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی وضع شده باشد.

در سازمان هایی که از نرم افزارهای بازاریابی یا سیستم مدیریت مشتریان (CRM) استفاده می کنند، گروه IT مسوول نصب، تنظیم و عملکرد این نرم افزارها و سیستم ها هستند و مساله مهمی در زمینه تجربه کاربری مشتری و رقابت پذیری آن است. برای مشتریان یک برند بسیار مهم است که یک تجربه جامع در تعامل با یک سازمان داشته باشند. آن ها به دنبال استفاده از خدمات سازمان به راحتی و بدون دردسر پر کردن فرم ها متعدد هستند. فقط یک فرم ثبت نام می تواند ایده خوبی باشد و این ایده می تواند توسط تیم IT اجرایی شود، اما به دست آمدن تعداد زیادی ایمیل غیر قابل استفاده (که الکی پر شده اند) چیزی نیست که واحد بازاریابی آن را بخواهد.

چگونه می شود با بازاریابی سایه ای برخورد کرد؟

برای مقابله با پدیده «بازاریابی سایه ای» مهمترین اتفاقی که باید بیفتد این است که وظیفه هر واحد به طور خیلی واضح مشخص شود. وظیفه تیم بازاریابی ایجاد تقاضا و تولید درآمد است. برای ریدن به این هدف تیم بازاریابی از ابزارهای مختلفی استفاده خواهد  کرد، چه ابزارهای کاغذی مثل تراکت، بروشور، نامه و چه ابزارهای الکترونیکی مثل پی دی اف، ایمیل، کتاب های الکترونیکی و … اما اگر بچه های تیم فروش نتوانند در مواقع نیاز از این ابزار استفاده کنند، واحد بازاریابی صرفا یک واحد هزینه بر خواهد بود.

مدیر بازاریابی باید افراد حاضر در سازمان را از استراتژی بازاریابی آگاه کند تا همه از آن اگاه باشند، از همه امکانات، پنل ها و سرویس هایی که توسط شرکت استفاده می شود آگاه باشند و در جریان مسائلی که برای سازمان از اهمیت بیشتری برخوردار است باشند. مدیر بازاریابی باید از مدیران واحدهای دیگر بازخورد بگیرد، افراد واحدهای مختلف را به مکالمه بین واحدها تشویق کند و به طور کلی به نحوی کار کند که استراتژی بازاریابی برای سازمان مفید باشد.

من دوست دارم واحدهای بازاریابی را «واحدهای بازاریابی تکنولوژی» بنامم! این واحدها امروز نمی توانند کاری را بدون استفاده از تکنولوژی انجام دهند. پس در این جا نقش واحد IT هم نقش بزرگ وتعین کننده ای است ( در راه اندازی سیستم CRM، اتوماسیون بازاریابی، نصب و راه اندازی نرم افزارهای کاربردی و …)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۷ ، ۱۱:۴۲
مهدی آتش فشان رامشه

قبا را وسوسه نکنید

رقبا به بازارهایی وارد می‌شوند که گمان می‌کنند سودی بالاتر از حد متوسط دارد. هر اقدامی برای منحرف کردن حواس آن‌ها از سود احتمالی یا واقعی‌‌تان، حضور شما در بازار را طولانی‌تر و قوی‌تر می‌کند.حتی اگر رقیب یا کسی که به او اعتماد ندارید از روند پیشرفت کسب‌وکارتان پرسید، همیشه بگویید «این یک مبارزه دائمی است، بازار خیلی پیچیده است و برای کسب هر دلار سخت تلاش می‌کنید».
 

جلب‌توجه نکنید

نخستین استراتژی هنگام ورود به یک بازار سودآور این است که جلب‌توجه نکنید. خیلی کوچک و بی‌سروصدا وارد شوید و نشان دهید که سراغ بخش بسیار کوچکی از بازار رفته‌اید.مطمئن نیستم که استراتژی اپل در مورد آیفون هم همین بوده باشد اما احتمالا همین بوده، زیرا رقبا آیفون و فعالیت‌های بازاریابی اپل را نادیده گرفتند تا وقتی که دیگر خیلی دیر شده بود.دومین اقدام این است که وقتی به سود زیاد رسیدید، خیلی درباره موفقیت خود سروصدا نکنید و لاف نزنید مگر وقتی که از رقبا خیلی پیشی گرفته باشید تا نتوانند به شما برسند. هرگز پارچه قرمز را مقابل گاو خشمگین رقبا تکان ندهید.استراتژی بسیاری از شرکت‌ها این است که ابتدا خود را با قدرت در بازار جا می‌اندازند و سپس اعلام می‌کنند که بزرگ، قوی و کاملا مستحکم هستند و رقبایشان باید به جای دیگری بروند. گاهی این استراتژی کارساز است و گاهی خیر، ‌اما تسلط ناگهانی آن شرکت بر بازار یک محصول یا خدمت خاص اغلب باعث می‌شود رقبا به دنبال فروش و کسب سود در جای دیگری باشند.
 

برنامه‌هایتان را مخفی نگه‌دارید

رازدار باشید،‌ به خصوص هنگام ارائه محصولات جدید یا وقتی فرصت‌‌های فوق‌العاده‌ای در بازار پیدا می‌کنید. تا وقتی که برای عرضه محصول کاملا آماده نیستید تا حد ممکن پنهان‌کاری کنید. اپل با پنهان‌کاری وسواسی قبل از عرضه آی‌پاد، آیفون و آی‌پد باعث شد‌ میلیون‌ها واحد از آن‌ها در عرض چند ماه پس از عرضه به فروش رود.اپل به کنترل و محافظت از اطلاعات داخلی خود قبل از معرفی محصولات جدید معروف است.با توجه به استراتژی نظامی نباید اجازه دهید دشمنان شاهد «تجمیع ارتش‌هایتان» باشند. ناپلئون از این استراتژی استفاده می‌کرد. او با تجمیع نیروهایش در خفا توانست در نبردهای بزرگ فراوانی پیروز شود و یکی از طولانی‌ترین و موفق‌ترین دوره‌های نظامی تاریخ را رقم بزند.ناپلئون به‌ عمد بخش‌های ارتشش را جدا و مجزا از یکدیگر و در حوزه‌های جغرافی وسیع و دور از هم نگه می‌داشت تا زمانی که برای نبرد بزرگ آماده می‌شد. سپس همه بخش‌ها را به طور همزمان در میدان نبرد گرد می‌آورد.او در کمال تعجب دشمن، ارتش‌هایش را در مدت زمانی کمتر از ۲۴ یا ۴۸ ساعت ادغام می‌کرد. وقتی پیشنهاد نبرد می‌داد تقریبا همیشه از لحاظ تعداد سرباز به دشمن برتری داشت. او توان غلبه بر همه ارتش‌های اروپا را داشت، زیرا می‌توانست تا آمادگی کامل برای آشکار کردن خود و تجمیع کامل ارتش، مخفی بماند.شما هم باید همین کار را انجام دهید. فعالیت‌های توسعه محصول و خدمت خود را مخفی نگه‌دارید. طوری رفتار کنید انگار مشغول انجام کسب‌وکار معمولتان هستید.یک پتوی پنهان‌کاری روی محصولات جدید خود بکشید تا رقبا نفهمند چه می‌کنید. در علوم نظامی، غافلگیری یک استراتژی مهم برای پیروزی بزرگ در بازار است.
 

توجه‌شان را منحرف کنید

به دنبال راه‌‌هایی برای منحرف کردن توجه رقبا از محصولات،‌ خدمات و بازارهای اصلی‌تان باشید. اگر یک محصول پرسود و چند محصول کم‌سود دارید، وقتی رقبا می‌پرسند کسب‌وکارتان چگونه پیش می‌رود، توجه‌شان را به محصولات پر تعداد کم‌سود جلب کنید تا فکر کنند بازار آنجاست و باید انرژی خود را آنجا صرف کنند. رقبا را تشویق کنید سراغ بازارهایی بروند که کمترین سود را برای شما دارد. پنهان‌کاری و رازداری درباره سودآورترین محصولات، یک استراتژی مهم بازاریابی است.بسیاری از کسب‌وکارها تمایل به خودنمایی و لاف زدن درباره موفقیت‌هایشان دارند. آن‌ها حوزه‌هایی که در آن به بیشترین سود دست یافته‌اند را با صدای بلند اعلام می‌کنند، پارچه قرمز را مقابل گاو خشمگین تکان می‌دهند و رقبا را ترغیب می‌کنند تا با محصولات و خدمات خود به آن بازارها هجوم آورند، حتی اگر کیفیت رقابتی‌شان چندان خوب نباشد در نهایت، فروش، سود و سهم بازارشان کاهش می‌یابد. وقتی رقبا را برای ورود به بازار خودتان ترغیب کنید، چنین اتفاقی روی می‌دهد. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۲۱:۲۸
مهدی آتش فشان رامشه

شما میتوانید بازاریابی شرکت خود را به ما بسپارید جهت اطلاعات بیشتر میتوانید با شماره های زیر تماس حاصل فرماید یا به نشانی اینستاگرامی ما مراجعه کنید:

09392958941

09221784619

Atashfeshanmahdi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۷:۵۰
مهدی آتش فشان رامشه

1. زبان بدن چطور راستگویی را ثابت می کند؟

دریافتن این موضوع، بسیار راحت است. بدن افراد راستگو عاری از هرگونه گارد و حالت تدافعی است. آنها درست مانند دلشان، زبان بدنشان را هم باز می گذارند. به این ترتیب که وقتی فردی در حال گفت و گوست و درواقع درباره همه چیز راستش را می گوید از دست هایش استفاده می کند به طوری که مرتب کف دست هایش را به حالت باز رو به طرف مقابل می گیرد و ماجرا را برای او شرح می دهد. این نشانه یعنی اینکه طرف مقابل شما چیزی رای پنهان کردن ندارد و به همان وضوحی که می توانید کف دست وی را ببینید می توانید راستگویی اش مطمئن باشید.

2. وقتی فردی شانه بالا می اندازد!

یکی از سیگنال های جهانی زبان بدن، شانه بالاانداختن است؛ حرکتی که تقریبا در همه افراد وجود دارد و بارها دیده شده است. زمانی که فردی چنین حرکتی را انجام می دهد بدین معناست که او متوجه نمی شود و نمی داند چه خبر است، چه اتفاقی افتاده یا اینکه طرف مقابلش چه چیزی می گوید کارشناسان از این حرکت خاص در زبان بدن به عنوان یک واکنش بدنی مشترک در تمام دنیا یاد می کنند که از مفهوم مشابهی پیروی می کند.
 
 10نکته شخصیت شناسی درباره زبان بدن

3. انگشت اشاره چه می گوید...

وقتی فردی کف دستش را جمع می کند (به حالت مشت) و انگشت اشاره اش را بالا می گیرد به معنای نشان دادن تسلطش بر موضوع و اتفاقی است که پیرامون وی واقع شده؛ هر چند این حرکت همیشه هم مصداق چنین موضوعی نیست. اما در اکثر مواقع فرد با چنین حرکتی قصد دارد نشان دهد که شنونده و طرف مقابل خود را شکست داده و بر اوضاع مسلط است.

4. خنده بدون چروک دور چشم!

می دانید وقتی عمیقا و از ته دل می خندید چه اتفاقی در صورت تان می افتد؟ در چنین حالتی معمولا دور چشم های افراد خط و چین می خورد؛ چیزی که در بیشتر عکس های خانوادگی به چشم می آید و آنها را جالب توجه و ویژه می کند. وقتی خنده ای واقعی نباشد از این چین و خطوط کنار چشم، خبری نخواهدبود.

5. وقتی خنده، مشترک می شود...

وقتی کسی در یک دیالوگ دوطرفه خنده های شما را با خنده پاسخ می دهد یعنی شما برای او آدم جالبی هستید و از معاشرت با شما لذت می برد. رواشناسان تکاملی می گویند خوش خلقی نقشی محوری در مسیر تکامل انسان ایجاد می کند. این نوع از رفتارها در زبان بدن به عنوان روش سیگنالیست شناخته می شود که میل به یک ارتباط را نشان می دهد؛ ارتباطی که می توان آن را افلاطونی یا عاشقانه نامید.

6. وقتی صدا بالا و پایین می شود...

توناژ صدای افراد هم می تواند در جمع حرکت های بامفهوم زبان بدن بررسی می شود؛ یعنی فارغ از جملاتی که در قالب کلمات، رد و بدل می شود تن صدا هم یکی از نشانه های زبان بدن است. به این ترتیب اگر حین گفت و گو با فردی متوجه شدید صدای او مرتب اوج می گیرد و دوباره پایین می آید به این معناست که فرد مقابل شما به موضوع گفت و گو علاقه مند است و با لذت آن را دنبال می کند.

7. تقلید زبان بدن یعنی اوضاع خوب پیش می رود...

زمانی که همراه یک دوست در کافی شاپی نشسته اید و زبان بدن یکدیگر را ناخودآگاه تقلید می کنید یعنی اوضاع، حسابی خوب است و این دیدار با رضایت طرفین پیش می رود. به عنوان مثال اگر شما یک پای خود را روی پای دیگر می اندازید و طرف مقابلتان هم همین کار را می کند همین اینکه همه چیز به خوبی پیش می رود و هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.

8. دست به سینه یا حالت تدافعی

به سرنخ های زبان بدن حسابی دقت کنید. البته در همین خصوص باید شرایطی که فرد آن قرار دارد هم مورد بررسی قرار گیرد تا سپس بتوان برای زبان بدنش مصداق عینی پیدا کرد.
 
 10نکته شخصیت شناسی درباره زبان بدن

وقتی فردی دست به سینه می نشیند می تواند به این معنا باشد که او خودش را بسته است چون در حالت دفاعی قرار دارد و چه بسا احساس خطر می کند. با این حال باید این نکته را هم در نظر گرفت که گاهی سرمای هوا یا راحت نبودن صندلی ای که فرد روی آن نشسته می تواند سبب شود که وی دست به سینه بنشیند؛ پس ابتدا زمینه را بررسی و سپس زبان بدن را تعبیر کنید.

9. زبان بدن چطور می گوید که فرد راحت نیست...

تا به حال حین یک مکالمه، فرد رو به روی شما ابروهایش را بالا برده است؟ آیا می دانید این حرکت یکی از سیگنال های معنادار زبان بدن است؟

وقتی فردی ابروهای خود را بالا می برد به این معناست که احساس راحتی نمی کند. حال این ناراحتی می تواند حسی توأم با غافلگیری ناخوشایند، ترس یا نگرانی باشد.

با این وصف اگر از فردی درباره مدل جدید موهایتان پرسیدید و او در حالی که با کلامش از شما تعریف کرد اما ابروهایش را بالا برد یعنی اینکه خیلی هم مدل جدید موهایتان باب طبعش نبوده است.

10. تکان دادن پاها...

پاهای یک فرد، مشخص ترین اعضا در زبان بدن هستند؛ بنابراین باید خیلی مراقب حرکات آنها بود. اگر فردی مرتب پاهایش را تکان می دهد به این معناست که از درون، بی قرار و عصبی است و خب این رفتاری نیست که به چشم دیگران نباید؛ حتی اگر آن فرد در ظاهر لبخند بزند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۷:۴۹
مهدی آتش فشان رامشه


زبان بدن یا تن گفتار (به انگلیسی: Body Language) یکی از بخش های جذاب و مهم در آموزش اصول و فنون مذاکره محسوب می‌شود.

با آموزش زبان بدن و یادگیری تکنیک های زبان بدن می‌کوشیم در هر نوع ارتباط و مذاکره با دیگران، پیام خود را به شکلی دقیق‌تر و مناسب‌تر برای طرف مقابل ارسال کرده و نیز، پیام‌های او را تا حد امکان به شکلی دقیق‌تر دریافت و تفسیر کنیم.

همان‌طور که در معرفی بحث ارتباط غیرکلامی اشاره شد، در یک بخش‌بندی کلی، موضوع پیامهای غیرکلامی را می‌توان در سه حوزه‌ی زبان بدن، زمان و فضا بررسی کرد.

بنابراین در تمام مدتی که برای مطالعه و تحلیل زبان بدن وقت می‌گذارید، به خاطر داشته باشید که بر روی یکی از سه بخش دانش ارتباط غیرکلامی متمرکز شده‌اید.

چند نکته درباره‌ی اهمیت یادگیری زبان بدن

ممکن است با خود بگویید وقتی بسیاری از ما به یادگیری زبان بدنعلاقه داریم و آموزش زبان بدن هم از رونق بسیار برخوردار است، چرا باید از اهمیت یادگیری زبان بدن سخن بگوییم؟

آن‌چه ما در این‌جا مطرح می‌کنیم، با هدف قانع کردن شما به یادگیری زبان بدن نیست؛ بلکه این عنوان بهانه‌ای است تا چند ویژگی زبان بدن را در کنار شما مرور کنیم.

ویژگی‌هایی که بسیاری از ما با آن‌ها آشنا هستیم، اما ممکن است به شکل ساختاریافته و مرتب در ذهن ما وجود نداشته باشند.

تقدم زبان بدن بر ارتباط کلامی در دیدارها و جلسات

حتماً به این نکته توجه کرده‌اید که وقتی فردی را در یک مهمانی یا در خیابان و محیط کار می‌بینید،ارتباط غیرکلامی در قالب زبان بدن، پیش از ارتباط کلامی آغاز می‌شود.

شما به شیوه‌ی حرکت کردن او، حالت چهره‌اش هنگام نگاه کردن و میل یا بی‌میلی او به دست دادن توجه می‌کنید. هم‌چنین می‌کوشید با استفاده از ارتباط چشمی، حدس بزنید که فضای احساسی حاکم بر گفتگو چگونه خواهد بود.

بعد از رد و بدل شدن تمام این پیام‌ها و شکل‌گیری پیش فرض‌های ارتباطی، تازه نخستین ارتباط کلامی شکل می‌گیرد.

بنابراین می‌توان گفت ارتباط غیرکلامی و به طور خاص زبان بدن در ابتدای یک گفتگو می‌تواند بر تمام آن گفتگو (یا لااقل بخش‌های نخستینِ آن) سایه بیندازد.

تقدم زبان بدن بر ارتباط کلامی در دوران کودکی و فرایند رشد

می‌دانیم که نوزاد در نخستین لحظه‌های تولد، از توانایی برقراری ارتباط کلامی برخوردار نیست.

لمس کردن، بوییدن، لبخند زدن، پیگیری نگاه دیگران، گره کردن مشت و گرفتن دست اطرافیان، از جمله نخستین ابزارهای ارتباطی نوزاد هستند.

هم‌چنین کودک قبل از تشخیص کلمات، لحن ما در بیان کلمات و جمله‌ها را تشخیص می‌دهد و بر این اساس، سیگنال‌های تشویق و تنبیه را دریافت می‌کند.

تقدم یادگیری زبان بدن بر یادگیری رابطه کلامی باعث می‌شود که این نوع ارتباط، همواره جایگاه و نقش مهمی در درک و تفسیر پیام‌ها توسط ذهن ما داشته باشد.

زبان بدن به عنوان عامل افزایش دقت / خطا در ارتباطات

ما انسان‌ها عادت داریم که از زبان بدن و سایر پیامهای غیرکلامی به عنوان شواهد مکمل در تفسیر پیامهای کلامی استفاده کنیم.

این کار در موارد بسیاری می‌تواند به افزایش دقت پیام کمک کند. مثلاً وقتی با دوست خود شوخی می‌کنید، ممکن است با دست گذاشتن بر روی شانه‌ اش، کمک کنید که او بیش از پیش مطمئن شود که با یک شوخی مواجه است و نه یک پیام جدی.

مثال از این دست، بسیار است.

اما سمت دیگر ماجرا هم این است که اگر برخی پیش‌فرض‌های رایج درباره‌ی زبان بدن را ندانیم، ممکن است ناخواسته پیامی به طرف مقابل ارسال کنیم که به هیچ وجه مد نظر ما نبوده است.

مثلاً وقتی رفتار اشتباهی انجام داده‌ایم و وقتی مدیر در حال گلایه از ماست، به چشمان او خیره می‌شویم (این خیره شدن ممکن است به عنوان خیره‌سری و سماجت، یا شرمنده نبودن ما تفسیر شود).

بنابراین اگر چه بسیاری از ما با هدف افزایش دقت ارتباط به سراغ یادگیری زبان بدن می‌رویم، اما جنبه‌ی مهم دیگر ماجرا هم، پیش‌گیری از خطاهای احتمالی در ارسال و دریافت پیامهاست.

اهمیت و ضرورت زبان بدن در مذاکره

زبان بدن و ارتباط غیرکلامی یکی از بخش‌های مهم در همه مذاکره ها محسوب می‌شوند.

ما با حالات بدنی خود، محل قرار گرفتن دستها و پاهایمان، ژست ها، تماس چشمی، لبخند زدن، پلک زدن، گزیدن لبها، تماس دستها با صورت، نگاه کردن به سمت پایین یا بالا یا اطراف، تکان دادن سر و گارد باز و بسته خود، پیامهای مختلفی را به طرف مقابل ارسال می‌کنیم.

از سوی دیگر، طرف مقابل هم با زبان بدن و علائم غیرکلامی خود، خواسته یا ناخواسته، پیامهایی را برای ما ارسال می‌کند.

اهمیت زبان بدن در مذاکره از آنجا ریشه می‌گیرد که ما انسانها، عموماً هنگام مشاهده تناقض بین زبان بدن و گفتار طرف مقابل، ترجیح می‌دهیم به زبان بدن او اعتماد کنیم.

شاید از این روست که تعبیر تن گفتار برای زبان بدن به کار می‌رود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۷:۴۴
مهدی آتش فشان رامشه

بازاریابی مشتری محور چیست؟

طبق توضیحات ارائه شده، فرآیند بازاریابی با یک ایده و یا یک محصول جدید و نوآورانه آغاز نمیشود. بلکه نقطه آغاز بازاریابی، مشتری[3]  است، همان افرادی که سبب موفقیت و پویایی کسب و کار میگردند. فرآیند بازاریابی دقیقاً از جایی شروع میشود که مشتری وارد چرخهی کسب و کار میشود، نه زمانی که محصول آماده فروش است.در حقیقت، مشتری محصولی را که توسط شما عرضه میشود خریداری نمیکند، بلکه ارزش ایجاد شده توسط کالا یا خدمات را خریداری مینماید. کارآفرینان ذاتاً، همیشه عاشق ایده­هایشان هستند و چنان می­پندارند که بقیه هم چنین حسی دارند، ولی همیشه اینگونه نیست. در طول فرآیند راه اندازی یک کسب و کار جدید یا ارایه یک محصول جدید، نیاز خواهید داشت تا افراد زیادی را متقاعدکنید که محصول شما ارزش خریدن دارد. لذا پیش از هر اقدامی لازم است تا آنها  بشناسید. مشکلات، نیازها و خواسته­های آنها چیست؟ آیا می­توانید کاری کنید که آنها زمان، پول یا زحمت کمتری متحمل شوند؟

یک استراتژی موفق بازاریابی، مشتری را در مرکز همه برنامهریزیها و تصمیم گیریها قرار میدهد. به طوری که کلیه اعضای شرکت در تمامی مواقع  منافع مشتری را در نظر می­گیرند. شرکت به خدمات مشتریان توجه فراوان میکند. کارکنان با مشتریان ارتباط و تعامل سازنده برقرار میسازند و نزدیک به مشتریانشان باقی میمانند. تماس پیوسته با مشتری برای ایجاد رضایت در مشتریان ضرورت دارد. چنانچه زمانیکه باک راجرز رئیس عملیات آمریکا در آی.بی.ام حضور داشت، تأکید میکرد که هر یک از کارکنان

شرکت باید خود را کارمند و نماینده خدمات مشتریان بداند و شرکت شما به اندازهای موفق میشود که کارکنان در همه مواقع در اندیشه خدمات مشتریان باشند. این حتی نظافتچی، رانندگان کامیونها و وانت بارها و نیز کسانی را که به تلفن جواب میدهند را نیز در بر میگیرد و لازمه­ی این کار آن است که مسئله را از آن خود بدانیم.

اهمیت بازاریابی مشتری محور:

مدیران امروز به درستی اهمیت تمرکز بر مشتریان را جهت رشد سازمان و رقابت درک کرده‌اند. در هر حال مشتری محوری و تلاش در جلب رضایت مشتریان، اکنون به یک باور فراگیر تبدیل شده است و سازمانهای بسیاری در عرصه عمل از این رویکرد سود میجویند.

با این وجود و علیرغم کوششهای گسترده پیرامون مشتری محور نمودن سازمان، باز هم نتایج مورد نظر کمتر بدست می‌آید. دلیل اصلی آن درک سطحی از معنای واقعی تمرکز بر مشتری است. سازمانهای معدودی هستند که به وسیله روشها، محصولات و خدمات نوین و از طریق تغییرات گسترده و جامع، به تمرکز عمیق بر مشتریان دست می‌یابند. روندهایی که اساساً غیرقابل تقلید نیز می‌باشند و برای هر سازمانی منحصر به فرد است. در ادامه باید افزود، مشتری در "مدیریت ارتباط با مشتری" مفهومی ویژه­ای دارد. به عبارت دیگر تاکید بر مشتری در اینجا مفهوم ضمنی تاکید بر مشتریان کلیدی را به همراه دارد. در مدیریت ارتباط با مشتری، تاکید تنها بر مشتریان کلیدی یا مشتریانی است که برای سازمان سود آورترند. اهمیت سودآوری هر یک از مشتریان به حدی است که اکنون در مباحث مدیریت ارتباط با مشتری مفهومی با عنوان ارزش حیات مشتریان مطرح شده است که به عنوان یکی از ارکان چهارگانه تمرکز بر مشتریان طرح میشود. سازمانها بر اساس معیارهای مختلفی همچون هزینه‌های جذب، هزینه‌های حفظ و عایدات ناشی از هر مشتری در انتخاب مشتریان کلیدی میکوشند. بدین ترتیب سازمانها با شناسایی مشتریان کلیدی، کوششهای بازاریابی خود را بر این دسته از مشتریان استوار میسازند.

بازاریابی مشتری‌محور که در هزاره جدید شتاب بیشتری به خود گرفته، تلاشی در جهت درک و ارضای نیازها، خواسته‌ها و تقاضای تک‌تک مصرف‌کنندگان برگزیده است. فلسفه وجودی هر سازمان و هر کسب و کار، برآورده ساختن یک یا چند نیاز از مجموعه نیازهای جامعه می‌باشد و افراد هر جامعه بنابر سطح نیازمندی به خدمات ارائه شده در طبقه مشتریان بالقوه یا بالفعل آن کسب و کار خاص قرار می‌گیرند.

انتخاب آگاهانه مشتریان اصلی یک ضرورت کاربردی است، چرا که تمام مشتریان از مطلوبیت و سودمندی یکسانی برخوردار نیستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۳:۳۵
مهدی آتش فشان رامشه


استراتژی های بازاریابی غیرسنتی بر روی روش‌های بازاریابی جدید تاکید می‌کند. هر چیزی که خارج از دسته‌بندی های بازاریابی سنتی باشد، می تواند به عنوان بازاریابی غیر سنتی شناخته شود. اما این اصطلاح بیش‌تر برای دسته‌ای خاص از روش‌ها و تکنیک‌های جدید بازاریابی به کار می‌رود.

هدف بازاریابی غیر سنتی، خلق یک تجربه‌ی تبلیغاتی جالب برای مخاطب می‌باشد که به واسطه‌ی خلاقیت و غیرقابل پیش بینی بودن بتواند توجه مخاطب را جلب کند. قسمت عظیمی از بازاریابی غیر سنتی شامل انتشار تبلیغات در مکان‌های غیر معمول و یا نشان دادن تبلیغات به صورتی غیرمعمول است به این امید که توجه مخاطبان را جلب کنند.

با توجه به این که در عصر حاضر انبوه پیام های تبلیغاتی به مخاطبان عرضه می‌شد، ذهن افراد به صورت ناخودآگاه خیلی از پیام‌ها، تصاویر و صداها رو فیلتر می‌کند و بنابراین پیام بازاریابی طراحی شده اصلا به مخاطب نمی‌رسد. هدف بازاریابی غیر سنتی این است که با خرق عادت و ایجاد یک اتفاق نامعمول توجه مخاطب را جلب کند.

معمولا بازاریابی غیر سنتی حس بهتری ار از برند شرکت به مخاطب می‌دهد و مخاطب به خاطر خلاقیت شرکت آن را تحسین می‌کند.

در شکل زیر یک نمونه از بازاریابی غیر سنتی شرکت مک دونالد را می‌بینید.

بازاریابی غیر سنتی
مصرف کنندگان تمایل دارند تبلیغات غیرسنتی‌ ای را ببیند که مرتبط تر با آن‌ها و معتبر باشد. به خاطر تفاوتی که در این نوع تبلیغات نسبت به سایر روش‌های معمول و سنتی وجود دارد، آن‌ها نسبت به نادیده‌گرفته شدن و بدبینی مخاطب ایمن هستند (در مقایسه با تبلیغات کاغذی، رادیو و تلویزیون که توجه نکردن و نادیده گرفته شدن توسط مخاطب بسیار معمول است).

همچنین در تبلیغات غیر سنتی بر روی گروه خاصی از مشتریان به طور مستقیم هدف‌گذاری می شود و به صورت مستقیم با افرادی صحبت می‌شود که از لحاظ معیارهایی به یکدیگر شبیه می‌باشند. به عنوان مثال برای مثال فروشنده‌ های کفشی که تبلیغات کفش خود را در اطراف زمین بسکتبال نصب می‌کنند.



مطالعه بیشتر در: https://learn-marketing.org/academy/types-of-marketing/34-non-traditional-marketing-and-its-difference-by-traditional-marketing.html#ixzz5SU20q8wt

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۳:۲۸
مهدی آتش فشان رامشه

شما میتوانید بازاریابی شرکت خود را به ما بسپارید جهت اطلاعات بیشتر میتوانید با شماره های زیر تماس حاصل فرماید یا به نشانی اینستاگرامی ما مراجعه کنید:

09392958941

09221784619

Atashfeshanmahdi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۲۰:۴۶
مهدی آتش فشان رامشه

برای ایجاد یک چرخه‌ی فروش پایدار و مسیر رشد مثبت، کسب و کارها به طور معمول درگیر تلاش‌های بازاریابی کوتاه و بلند مدت می‌شوند. تلاش‌های بازاریابی کوتاه مدت باعث افزایش ناگهانی میزان فروش می‌‌شوند و به ندرت دوام می‌یابد. افزایش‌های ناگهانی فروش به طور معمول ناشی از فعالیت‌های تبلیغاتی بازاریابی و یا فروش محصولات در یک محدوده‌ی زمانی خاص است. بازاریابی کوتاه مدت باعث افزایش فروش می‌شود.
● بازاریابی کوتاه مدت آنلاین
توجه مثبت به محصولات در مجامع عمومی، گروه‌های خبری و یا درون سازمان‌های تجاری می‌تواند باعث افزایش سریع و رشد ناگهانی میزان فروش شود. گفت‌وگوهای گروه‌های خبری از نظر کنترل و زمان‌بندی برای بازاریابان امری دشوار است. از آن جایی که توجه به محصولات در گروه‌های خبری، بازاریابی کوتاه مدت به شمار می‌آید، بنابراین این نوع بازاریابی نمایش و ارایه‌ی سازمان یافته‌ای برای پشتیبانی و کنترل میزان فروش محصولات ندارد.
● تخفیف دادن
فعالیت‌های تبلیغاتی بازاریابی که شامل کوپن‌ها، تخفیف‌ها و یا فروش محصولات در محدوده‌ی زمانی خاص هستند، می‌توانند باعث سودمندی و بهره‌مندی محصولات و توجه به آن‌ها شوند. استفاده از پیشنهادها و تبلیغات گسترده امری مهم است، در غیر این صورت، فروش بلند مدت محصولات با منتظر نگاه داشتن مشتریان برای ارایه‌ی محصول بعدی، کاری خطرناک به نظر می‌رسد.
● تبلیغات
آسان‌ترین و سریع‌ترین راه برای تبلیغ محصولات و جلب توجه مشتریان، صرف هزینه برای آن‌ها است. تبلیغات pay-per-click به اداره و گرداننده‌ی ترافیک‌های تبلیغاتی مشهور هستند. متاسفانه، به دنبال اتمام سرمایه‌های در نظر گرفته شده برای تبلیغات بازاریابی، فروش محصولات نیز به پایان می‌رسد. درک این مطلب که با بازاریابی کوتاه مدت، فروشندگان اغلب می‌توانند میزان فروش خود را کنترل و درآمدهای حاصل از فروش را صرف محصولات نوپا و جدید، خدمات و یا کسب و کار کنند، امری مهم به شمار می‌رود.
بازاریابی کوتاه مدت همچنین برای بازاریابی آزمایشی محصولات جدید و یافتن قیمتی مناسب برای این محصولات سودمند است. بازاریابان می‌توانند با استفاده از تبلیغات pay-per-click، کاهش و یا افزایش تعداد مشاهده کنندگان سایت‌های فروش آنلاین را کنترل کنند و درباره‌ی بنرها، کلمات کلیدی و گرافیک‌ها تصمیم‌گیری کنند. سپس می‌توان تجربه‌های حاصل از بازاریابی کوتاه مدت را در استراتژی بازاریابی بلند مدت به کار بست. بازاریابان می‌توانند اثربخشی نسخه‌های فروش را شناسایی و تعیین کنند و سپس آن‌ها را در فعالیت‌های بلند مدت بازاریابی پیاده کنند.
● بازاریابی بلند مدت آنلاین
بدون شک، زمان‌گیرترین و در عین حال مهم‌ترین جنبه‌ی بازاریابی بلند مدت شامل مهیا کردن و بهینه سازی وب سایتی برای موتورهای جست‌وجو است. اکثر جست‌و‌جوگران اینترنت به دنبال یافتن محصولات و یا اطلاعاتی در موتورهای جست‌وجو هستند. اکثر جست‌وجوگران اینترنت برای یافتن محصولات، خدمات و یا اطلاعات مورد نظر خود از واژه‌های کلیدی استفاده می‌کنند. شناسایی و بهینه‌سازی سایتی برای واژه‌های کلیدی و عبارت‌هایی که مشتریان در جست‌وجوهای خود برای محصولات و خدمات مورد نظر به کار می‌برند، فعالیتی بسیار مهم برای قابل دسترس بودن در اینترنت به شمار می‌آید.
بهینه سازی موتورهای جست‌وجو فرایندی مداوم و در حال پیشرفت است. هدف موتورهای جست‌وجو فراهم آوردن سایت‌هایی مناسب با موارد جست‌وجوی کاربران است. 
هنگام طراحی تبلیغات بازاریابی، باید تلاش‌های کوتاه مدت و بلند مدت بازاریابی را در نظر گرفت تا بدین ترتیب فرایند فروش همواره پایدار و مداوم باشد. با پیاده سازی یک برنامه‌ی بازاریابی که هر دو روند کوتاه مدت و بلند مدت را در بر دارد، می‌توان به موفقیت در فرایند فروش امیدوار بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۲۰:۴۴
مهدی آتش فشان رامشه

خانوم ریتا گانتر مک گریث کتابی تحت عنوان پایان مزیت رقابتی(The end of competitive advantage )در سال ۲۰۱۳ توسط Harvard business review منتشر نمود. وی در این کتاب بیان نموده که بدلیل عوامل مختلفی از جمله جهانی شدن، فناوری اطلاعات و غیره سرعت تغییرات در بازارها بسیار شدید و ناگهانی شده است. در نتیجه فرصت هایی که در چنین محیطی شکل می­گیرد نیز بسیار کوتاه و زودگذر می­باشند و بالطبع آن مزیت هایی که از این فرصت ها برای کسب وکارها بدست می­آید نیز زودگذر و دارای عمر کوتاه خواهد بود. بنابراین کسب وکارها باید بطور مدام درباره استراتژی های خود فکر کنند و آنها را دوباره شکل دهند. وی مثال موج سوار را مطرح میکند. هر موجی که در دریا شکل می­گیرد فرصتی است برای موج سوار که خود را به ساحل برساند. در دنیای کسب وکار نیز فرصت ها همانند موج هایی هستند که شکل می گیرند و کسب وکارها باید از آنها بهره برداری کنند. اما نکته ای که وجود دارد این است که این فرصت ها همانند موج های دریا دارای عمر کوتاه و زودگذر می باشند و بالطبع مزیتی هم که با بهره برداری از این فرصت ها بدست می آید نیز دارای عمر کوتاهی می­باشد، بنابراین کسب وکارها باید دقت کنند که برای مدت طولانی بر روی یک موج یا همان فرصت قرار نگیرند بلکه سعی کنند سریع فرصت ها را بدست آورند، از آنها بهره برداری کنند و قبل از تحلیل رفتن موج یا فرصت، سوار موج دیگری شوند و بدین ترتیب در این محیط رقابتی، پایداری خود را حفظ نمایند. بحثی که در حوزه کارآفرینی و بازاریابی کارآفرینانه وجود دارد نیز تاکید بر شناسایی فرصت ها بطریقی نوآورانه می باشد.

بازاریابی کارآفرینانه (Entrepreneurial marketing) مفهومی است که از سطح اشتراک دو حوزه بازاریابی و کارآفرینی به وجود آمده است. یعنی حاصل توجه به اهمیت دو حوزه می باشد. اول نقشی است که بازاریابی در حوزه کارآفرینی دارد و برای کسب وکارهای کارآفرینانه موضوعی حیاتی می باشد دوم نقشی است که کارآفرینی در حوزه بازاریابی میتواند ایفا کند یعنی همان بحث نوآوری و روش های نو و خلاقانه در حوزه بازاریابی که موضوع بحث حوزه کارآفرینی می باشد. ایده اصلی ارتباط بازاریابی و کارآفرینی برای سالیان زیادی مورد بحث قرار گرفت. نویسندگان اولیه مانند موری (۱۹۸۱) و تایبجی و همکاران (۱۹۸۳) این دو رشته را با هم پیوند دادند. در دهه ۹۰ این دو رشته در دانشگاه های مختلف در سطوح مختلف مورد آموزش قرار گرفت و تحقیقات منتشر شده درباره بازاریابی کارآفرینانه بطور قابل توجهی رشد پیدا کرد.و بعد از آن نیز در کنفرانس های مختلف تعاریفی از این مفهوم ارائه شد. بعنوان مثال موریس و همکاران (۲۰۰۲) در یک تعریف جامع بازاریابی کارآفرینانه را بعنوان شناسایی و بهره برداری فعالانه از فرصت ها برای کسب و حفظ مشتریان سودآور از طریق رویکردهای نوآورانه به مدیریت ریسک، اهرم کردن منابع و ایجاد ارزش برای مشتریان تعریف کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۲۰:۳۶
مهدی آتش فشان رامشه