اصفهان بازاریاب

جدیدترین مطالب بازاریابی

جدیدترین مطالب بازاریابی

بایگانی


زبان بدن یا تن گفتار (به انگلیسی: Body Language) یکی از بخش های جذاب و مهم در آموزش اصول و فنون مذاکره محسوب می‌شود.

با آموزش زبان بدن و یادگیری تکنیک های زبان بدن می‌کوشیم در هر نوع ارتباط و مذاکره با دیگران، پیام خود را به شکلی دقیق‌تر و مناسب‌تر برای طرف مقابل ارسال کرده و نیز، پیام‌های او را تا حد امکان به شکلی دقیق‌تر دریافت و تفسیر کنیم.

همان‌طور که در معرفی بحث ارتباط غیرکلامی اشاره شد، در یک بخش‌بندی کلی، موضوع پیامهای غیرکلامی را می‌توان در سه حوزه‌ی زبان بدن، زمان و فضا بررسی کرد.

بنابراین در تمام مدتی که برای مطالعه و تحلیل زبان بدن وقت می‌گذارید، به خاطر داشته باشید که بر روی یکی از سه بخش دانش ارتباط غیرکلامی متمرکز شده‌اید.

چند نکته درباره‌ی اهمیت یادگیری زبان بدن

ممکن است با خود بگویید وقتی بسیاری از ما به یادگیری زبان بدنعلاقه داریم و آموزش زبان بدن هم از رونق بسیار برخوردار است، چرا باید از اهمیت یادگیری زبان بدن سخن بگوییم؟

آن‌چه ما در این‌جا مطرح می‌کنیم، با هدف قانع کردن شما به یادگیری زبان بدن نیست؛ بلکه این عنوان بهانه‌ای است تا چند ویژگی زبان بدن را در کنار شما مرور کنیم.

ویژگی‌هایی که بسیاری از ما با آن‌ها آشنا هستیم، اما ممکن است به شکل ساختاریافته و مرتب در ذهن ما وجود نداشته باشند.

تقدم زبان بدن بر ارتباط کلامی در دیدارها و جلسات

حتماً به این نکته توجه کرده‌اید که وقتی فردی را در یک مهمانی یا در خیابان و محیط کار می‌بینید،ارتباط غیرکلامی در قالب زبان بدن، پیش از ارتباط کلامی آغاز می‌شود.

شما به شیوه‌ی حرکت کردن او، حالت چهره‌اش هنگام نگاه کردن و میل یا بی‌میلی او به دست دادن توجه می‌کنید. هم‌چنین می‌کوشید با استفاده از ارتباط چشمی، حدس بزنید که فضای احساسی حاکم بر گفتگو چگونه خواهد بود.

بعد از رد و بدل شدن تمام این پیام‌ها و شکل‌گیری پیش فرض‌های ارتباطی، تازه نخستین ارتباط کلامی شکل می‌گیرد.

بنابراین می‌توان گفت ارتباط غیرکلامی و به طور خاص زبان بدن در ابتدای یک گفتگو می‌تواند بر تمام آن گفتگو (یا لااقل بخش‌های نخستینِ آن) سایه بیندازد.

تقدم زبان بدن بر ارتباط کلامی در دوران کودکی و فرایند رشد

می‌دانیم که نوزاد در نخستین لحظه‌های تولد، از توانایی برقراری ارتباط کلامی برخوردار نیست.

لمس کردن، بوییدن، لبخند زدن، پیگیری نگاه دیگران، گره کردن مشت و گرفتن دست اطرافیان، از جمله نخستین ابزارهای ارتباطی نوزاد هستند.

هم‌چنین کودک قبل از تشخیص کلمات، لحن ما در بیان کلمات و جمله‌ها را تشخیص می‌دهد و بر این اساس، سیگنال‌های تشویق و تنبیه را دریافت می‌کند.

تقدم یادگیری زبان بدن بر یادگیری رابطه کلامی باعث می‌شود که این نوع ارتباط، همواره جایگاه و نقش مهمی در درک و تفسیر پیام‌ها توسط ذهن ما داشته باشد.

زبان بدن به عنوان عامل افزایش دقت / خطا در ارتباطات

ما انسان‌ها عادت داریم که از زبان بدن و سایر پیامهای غیرکلامی به عنوان شواهد مکمل در تفسیر پیامهای کلامی استفاده کنیم.

این کار در موارد بسیاری می‌تواند به افزایش دقت پیام کمک کند. مثلاً وقتی با دوست خود شوخی می‌کنید، ممکن است با دست گذاشتن بر روی شانه‌ اش، کمک کنید که او بیش از پیش مطمئن شود که با یک شوخی مواجه است و نه یک پیام جدی.

مثال از این دست، بسیار است.

اما سمت دیگر ماجرا هم این است که اگر برخی پیش‌فرض‌های رایج درباره‌ی زبان بدن را ندانیم، ممکن است ناخواسته پیامی به طرف مقابل ارسال کنیم که به هیچ وجه مد نظر ما نبوده است.

مثلاً وقتی رفتار اشتباهی انجام داده‌ایم و وقتی مدیر در حال گلایه از ماست، به چشمان او خیره می‌شویم (این خیره شدن ممکن است به عنوان خیره‌سری و سماجت، یا شرمنده نبودن ما تفسیر شود).

بنابراین اگر چه بسیاری از ما با هدف افزایش دقت ارتباط به سراغ یادگیری زبان بدن می‌رویم، اما جنبه‌ی مهم دیگر ماجرا هم، پیش‌گیری از خطاهای احتمالی در ارسال و دریافت پیامهاست.

اهمیت و ضرورت زبان بدن در مذاکره

زبان بدن و ارتباط غیرکلامی یکی از بخش‌های مهم در همه مذاکره ها محسوب می‌شوند.

ما با حالات بدنی خود، محل قرار گرفتن دستها و پاهایمان، ژست ها، تماس چشمی، لبخند زدن، پلک زدن، گزیدن لبها، تماس دستها با صورت، نگاه کردن به سمت پایین یا بالا یا اطراف، تکان دادن سر و گارد باز و بسته خود، پیامهای مختلفی را به طرف مقابل ارسال می‌کنیم.

از سوی دیگر، طرف مقابل هم با زبان بدن و علائم غیرکلامی خود، خواسته یا ناخواسته، پیامهایی را برای ما ارسال می‌کند.

اهمیت زبان بدن در مذاکره از آنجا ریشه می‌گیرد که ما انسانها، عموماً هنگام مشاهده تناقض بین زبان بدن و گفتار طرف مقابل، ترجیح می‌دهیم به زبان بدن او اعتماد کنیم.

شاید از این روست که تعبیر تن گفتار برای زبان بدن به کار می‌رود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۷:۴۴
مهدی آتش فشان رامشه

بازاریابی مشتری محور چیست؟

طبق توضیحات ارائه شده، فرآیند بازاریابی با یک ایده و یا یک محصول جدید و نوآورانه آغاز نمیشود. بلکه نقطه آغاز بازاریابی، مشتری[3]  است، همان افرادی که سبب موفقیت و پویایی کسب و کار میگردند. فرآیند بازاریابی دقیقاً از جایی شروع میشود که مشتری وارد چرخهی کسب و کار میشود، نه زمانی که محصول آماده فروش است.در حقیقت، مشتری محصولی را که توسط شما عرضه میشود خریداری نمیکند، بلکه ارزش ایجاد شده توسط کالا یا خدمات را خریداری مینماید. کارآفرینان ذاتاً، همیشه عاشق ایده­هایشان هستند و چنان می­پندارند که بقیه هم چنین حسی دارند، ولی همیشه اینگونه نیست. در طول فرآیند راه اندازی یک کسب و کار جدید یا ارایه یک محصول جدید، نیاز خواهید داشت تا افراد زیادی را متقاعدکنید که محصول شما ارزش خریدن دارد. لذا پیش از هر اقدامی لازم است تا آنها  بشناسید. مشکلات، نیازها و خواسته­های آنها چیست؟ آیا می­توانید کاری کنید که آنها زمان، پول یا زحمت کمتری متحمل شوند؟

یک استراتژی موفق بازاریابی، مشتری را در مرکز همه برنامهریزیها و تصمیم گیریها قرار میدهد. به طوری که کلیه اعضای شرکت در تمامی مواقع  منافع مشتری را در نظر می­گیرند. شرکت به خدمات مشتریان توجه فراوان میکند. کارکنان با مشتریان ارتباط و تعامل سازنده برقرار میسازند و نزدیک به مشتریانشان باقی میمانند. تماس پیوسته با مشتری برای ایجاد رضایت در مشتریان ضرورت دارد. چنانچه زمانیکه باک راجرز رئیس عملیات آمریکا در آی.بی.ام حضور داشت، تأکید میکرد که هر یک از کارکنان

شرکت باید خود را کارمند و نماینده خدمات مشتریان بداند و شرکت شما به اندازهای موفق میشود که کارکنان در همه مواقع در اندیشه خدمات مشتریان باشند. این حتی نظافتچی، رانندگان کامیونها و وانت بارها و نیز کسانی را که به تلفن جواب میدهند را نیز در بر میگیرد و لازمه­ی این کار آن است که مسئله را از آن خود بدانیم.

اهمیت بازاریابی مشتری محور:

مدیران امروز به درستی اهمیت تمرکز بر مشتریان را جهت رشد سازمان و رقابت درک کرده‌اند. در هر حال مشتری محوری و تلاش در جلب رضایت مشتریان، اکنون به یک باور فراگیر تبدیل شده است و سازمانهای بسیاری در عرصه عمل از این رویکرد سود میجویند.

با این وجود و علیرغم کوششهای گسترده پیرامون مشتری محور نمودن سازمان، باز هم نتایج مورد نظر کمتر بدست می‌آید. دلیل اصلی آن درک سطحی از معنای واقعی تمرکز بر مشتری است. سازمانهای معدودی هستند که به وسیله روشها، محصولات و خدمات نوین و از طریق تغییرات گسترده و جامع، به تمرکز عمیق بر مشتریان دست می‌یابند. روندهایی که اساساً غیرقابل تقلید نیز می‌باشند و برای هر سازمانی منحصر به فرد است. در ادامه باید افزود، مشتری در "مدیریت ارتباط با مشتری" مفهومی ویژه­ای دارد. به عبارت دیگر تاکید بر مشتری در اینجا مفهوم ضمنی تاکید بر مشتریان کلیدی را به همراه دارد. در مدیریت ارتباط با مشتری، تاکید تنها بر مشتریان کلیدی یا مشتریانی است که برای سازمان سود آورترند. اهمیت سودآوری هر یک از مشتریان به حدی است که اکنون در مباحث مدیریت ارتباط با مشتری مفهومی با عنوان ارزش حیات مشتریان مطرح شده است که به عنوان یکی از ارکان چهارگانه تمرکز بر مشتریان طرح میشود. سازمانها بر اساس معیارهای مختلفی همچون هزینه‌های جذب، هزینه‌های حفظ و عایدات ناشی از هر مشتری در انتخاب مشتریان کلیدی میکوشند. بدین ترتیب سازمانها با شناسایی مشتریان کلیدی، کوششهای بازاریابی خود را بر این دسته از مشتریان استوار میسازند.

بازاریابی مشتری‌محور که در هزاره جدید شتاب بیشتری به خود گرفته، تلاشی در جهت درک و ارضای نیازها، خواسته‌ها و تقاضای تک‌تک مصرف‌کنندگان برگزیده است. فلسفه وجودی هر سازمان و هر کسب و کار، برآورده ساختن یک یا چند نیاز از مجموعه نیازهای جامعه می‌باشد و افراد هر جامعه بنابر سطح نیازمندی به خدمات ارائه شده در طبقه مشتریان بالقوه یا بالفعل آن کسب و کار خاص قرار می‌گیرند.

انتخاب آگاهانه مشتریان اصلی یک ضرورت کاربردی است، چرا که تمام مشتریان از مطلوبیت و سودمندی یکسانی برخوردار نیستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۳:۳۵
مهدی آتش فشان رامشه


استراتژی های بازاریابی غیرسنتی بر روی روش‌های بازاریابی جدید تاکید می‌کند. هر چیزی که خارج از دسته‌بندی های بازاریابی سنتی باشد، می تواند به عنوان بازاریابی غیر سنتی شناخته شود. اما این اصطلاح بیش‌تر برای دسته‌ای خاص از روش‌ها و تکنیک‌های جدید بازاریابی به کار می‌رود.

هدف بازاریابی غیر سنتی، خلق یک تجربه‌ی تبلیغاتی جالب برای مخاطب می‌باشد که به واسطه‌ی خلاقیت و غیرقابل پیش بینی بودن بتواند توجه مخاطب را جلب کند. قسمت عظیمی از بازاریابی غیر سنتی شامل انتشار تبلیغات در مکان‌های غیر معمول و یا نشان دادن تبلیغات به صورتی غیرمعمول است به این امید که توجه مخاطبان را جلب کنند.

با توجه به این که در عصر حاضر انبوه پیام های تبلیغاتی به مخاطبان عرضه می‌شد، ذهن افراد به صورت ناخودآگاه خیلی از پیام‌ها، تصاویر و صداها رو فیلتر می‌کند و بنابراین پیام بازاریابی طراحی شده اصلا به مخاطب نمی‌رسد. هدف بازاریابی غیر سنتی این است که با خرق عادت و ایجاد یک اتفاق نامعمول توجه مخاطب را جلب کند.

معمولا بازاریابی غیر سنتی حس بهتری ار از برند شرکت به مخاطب می‌دهد و مخاطب به خاطر خلاقیت شرکت آن را تحسین می‌کند.

در شکل زیر یک نمونه از بازاریابی غیر سنتی شرکت مک دونالد را می‌بینید.

بازاریابی غیر سنتی
مصرف کنندگان تمایل دارند تبلیغات غیرسنتی‌ ای را ببیند که مرتبط تر با آن‌ها و معتبر باشد. به خاطر تفاوتی که در این نوع تبلیغات نسبت به سایر روش‌های معمول و سنتی وجود دارد، آن‌ها نسبت به نادیده‌گرفته شدن و بدبینی مخاطب ایمن هستند (در مقایسه با تبلیغات کاغذی، رادیو و تلویزیون که توجه نکردن و نادیده گرفته شدن توسط مخاطب بسیار معمول است).

همچنین در تبلیغات غیر سنتی بر روی گروه خاصی از مشتریان به طور مستقیم هدف‌گذاری می شود و به صورت مستقیم با افرادی صحبت می‌شود که از لحاظ معیارهایی به یکدیگر شبیه می‌باشند. به عنوان مثال برای مثال فروشنده‌ های کفشی که تبلیغات کفش خود را در اطراف زمین بسکتبال نصب می‌کنند.



مطالعه بیشتر در: https://learn-marketing.org/academy/types-of-marketing/34-non-traditional-marketing-and-its-difference-by-traditional-marketing.html#ixzz5SU20q8wt

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۳:۲۸
مهدی آتش فشان رامشه

شما میتوانید بازاریابی شرکت خود را به ما بسپارید جهت اطلاعات بیشتر میتوانید با شماره های زیر تماس حاصل فرماید یا به نشانی اینستاگرامی ما مراجعه کنید:

09392958941

09221784619

Atashfeshanmahdi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۲۰:۴۶
مهدی آتش فشان رامشه

برای ایجاد یک چرخه‌ی فروش پایدار و مسیر رشد مثبت، کسب و کارها به طور معمول درگیر تلاش‌های بازاریابی کوتاه و بلند مدت می‌شوند. تلاش‌های بازاریابی کوتاه مدت باعث افزایش ناگهانی میزان فروش می‌‌شوند و به ندرت دوام می‌یابد. افزایش‌های ناگهانی فروش به طور معمول ناشی از فعالیت‌های تبلیغاتی بازاریابی و یا فروش محصولات در یک محدوده‌ی زمانی خاص است. بازاریابی کوتاه مدت باعث افزایش فروش می‌شود.
● بازاریابی کوتاه مدت آنلاین
توجه مثبت به محصولات در مجامع عمومی، گروه‌های خبری و یا درون سازمان‌های تجاری می‌تواند باعث افزایش سریع و رشد ناگهانی میزان فروش شود. گفت‌وگوهای گروه‌های خبری از نظر کنترل و زمان‌بندی برای بازاریابان امری دشوار است. از آن جایی که توجه به محصولات در گروه‌های خبری، بازاریابی کوتاه مدت به شمار می‌آید، بنابراین این نوع بازاریابی نمایش و ارایه‌ی سازمان یافته‌ای برای پشتیبانی و کنترل میزان فروش محصولات ندارد.
● تخفیف دادن
فعالیت‌های تبلیغاتی بازاریابی که شامل کوپن‌ها، تخفیف‌ها و یا فروش محصولات در محدوده‌ی زمانی خاص هستند، می‌توانند باعث سودمندی و بهره‌مندی محصولات و توجه به آن‌ها شوند. استفاده از پیشنهادها و تبلیغات گسترده امری مهم است، در غیر این صورت، فروش بلند مدت محصولات با منتظر نگاه داشتن مشتریان برای ارایه‌ی محصول بعدی، کاری خطرناک به نظر می‌رسد.
● تبلیغات
آسان‌ترین و سریع‌ترین راه برای تبلیغ محصولات و جلب توجه مشتریان، صرف هزینه برای آن‌ها است. تبلیغات pay-per-click به اداره و گرداننده‌ی ترافیک‌های تبلیغاتی مشهور هستند. متاسفانه، به دنبال اتمام سرمایه‌های در نظر گرفته شده برای تبلیغات بازاریابی، فروش محصولات نیز به پایان می‌رسد. درک این مطلب که با بازاریابی کوتاه مدت، فروشندگان اغلب می‌توانند میزان فروش خود را کنترل و درآمدهای حاصل از فروش را صرف محصولات نوپا و جدید، خدمات و یا کسب و کار کنند، امری مهم به شمار می‌رود.
بازاریابی کوتاه مدت همچنین برای بازاریابی آزمایشی محصولات جدید و یافتن قیمتی مناسب برای این محصولات سودمند است. بازاریابان می‌توانند با استفاده از تبلیغات pay-per-click، کاهش و یا افزایش تعداد مشاهده کنندگان سایت‌های فروش آنلاین را کنترل کنند و درباره‌ی بنرها، کلمات کلیدی و گرافیک‌ها تصمیم‌گیری کنند. سپس می‌توان تجربه‌های حاصل از بازاریابی کوتاه مدت را در استراتژی بازاریابی بلند مدت به کار بست. بازاریابان می‌توانند اثربخشی نسخه‌های فروش را شناسایی و تعیین کنند و سپس آن‌ها را در فعالیت‌های بلند مدت بازاریابی پیاده کنند.
● بازاریابی بلند مدت آنلاین
بدون شک، زمان‌گیرترین و در عین حال مهم‌ترین جنبه‌ی بازاریابی بلند مدت شامل مهیا کردن و بهینه سازی وب سایتی برای موتورهای جست‌وجو است. اکثر جست‌و‌جوگران اینترنت به دنبال یافتن محصولات و یا اطلاعاتی در موتورهای جست‌وجو هستند. اکثر جست‌وجوگران اینترنت برای یافتن محصولات، خدمات و یا اطلاعات مورد نظر خود از واژه‌های کلیدی استفاده می‌کنند. شناسایی و بهینه‌سازی سایتی برای واژه‌های کلیدی و عبارت‌هایی که مشتریان در جست‌وجوهای خود برای محصولات و خدمات مورد نظر به کار می‌برند، فعالیتی بسیار مهم برای قابل دسترس بودن در اینترنت به شمار می‌آید.
بهینه سازی موتورهای جست‌وجو فرایندی مداوم و در حال پیشرفت است. هدف موتورهای جست‌وجو فراهم آوردن سایت‌هایی مناسب با موارد جست‌وجوی کاربران است. 
هنگام طراحی تبلیغات بازاریابی، باید تلاش‌های کوتاه مدت و بلند مدت بازاریابی را در نظر گرفت تا بدین ترتیب فرایند فروش همواره پایدار و مداوم باشد. با پیاده سازی یک برنامه‌ی بازاریابی که هر دو روند کوتاه مدت و بلند مدت را در بر دارد، می‌توان به موفقیت در فرایند فروش امیدوار بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۲۰:۴۴
مهدی آتش فشان رامشه

خانوم ریتا گانتر مک گریث کتابی تحت عنوان پایان مزیت رقابتی(The end of competitive advantage )در سال ۲۰۱۳ توسط Harvard business review منتشر نمود. وی در این کتاب بیان نموده که بدلیل عوامل مختلفی از جمله جهانی شدن، فناوری اطلاعات و غیره سرعت تغییرات در بازارها بسیار شدید و ناگهانی شده است. در نتیجه فرصت هایی که در چنین محیطی شکل می­گیرد نیز بسیار کوتاه و زودگذر می­باشند و بالطبع آن مزیت هایی که از این فرصت ها برای کسب وکارها بدست می­آید نیز زودگذر و دارای عمر کوتاه خواهد بود. بنابراین کسب وکارها باید بطور مدام درباره استراتژی های خود فکر کنند و آنها را دوباره شکل دهند. وی مثال موج سوار را مطرح میکند. هر موجی که در دریا شکل می­گیرد فرصتی است برای موج سوار که خود را به ساحل برساند. در دنیای کسب وکار نیز فرصت ها همانند موج هایی هستند که شکل می گیرند و کسب وکارها باید از آنها بهره برداری کنند. اما نکته ای که وجود دارد این است که این فرصت ها همانند موج های دریا دارای عمر کوتاه و زودگذر می باشند و بالطبع مزیتی هم که با بهره برداری از این فرصت ها بدست می آید نیز دارای عمر کوتاهی می­باشد، بنابراین کسب وکارها باید دقت کنند که برای مدت طولانی بر روی یک موج یا همان فرصت قرار نگیرند بلکه سعی کنند سریع فرصت ها را بدست آورند، از آنها بهره برداری کنند و قبل از تحلیل رفتن موج یا فرصت، سوار موج دیگری شوند و بدین ترتیب در این محیط رقابتی، پایداری خود را حفظ نمایند. بحثی که در حوزه کارآفرینی و بازاریابی کارآفرینانه وجود دارد نیز تاکید بر شناسایی فرصت ها بطریقی نوآورانه می باشد.

بازاریابی کارآفرینانه (Entrepreneurial marketing) مفهومی است که از سطح اشتراک دو حوزه بازاریابی و کارآفرینی به وجود آمده است. یعنی حاصل توجه به اهمیت دو حوزه می باشد. اول نقشی است که بازاریابی در حوزه کارآفرینی دارد و برای کسب وکارهای کارآفرینانه موضوعی حیاتی می باشد دوم نقشی است که کارآفرینی در حوزه بازاریابی میتواند ایفا کند یعنی همان بحث نوآوری و روش های نو و خلاقانه در حوزه بازاریابی که موضوع بحث حوزه کارآفرینی می باشد. ایده اصلی ارتباط بازاریابی و کارآفرینی برای سالیان زیادی مورد بحث قرار گرفت. نویسندگان اولیه مانند موری (۱۹۸۱) و تایبجی و همکاران (۱۹۸۳) این دو رشته را با هم پیوند دادند. در دهه ۹۰ این دو رشته در دانشگاه های مختلف در سطوح مختلف مورد آموزش قرار گرفت و تحقیقات منتشر شده درباره بازاریابی کارآفرینانه بطور قابل توجهی رشد پیدا کرد.و بعد از آن نیز در کنفرانس های مختلف تعاریفی از این مفهوم ارائه شد. بعنوان مثال موریس و همکاران (۲۰۰۲) در یک تعریف جامع بازاریابی کارآفرینانه را بعنوان شناسایی و بهره برداری فعالانه از فرصت ها برای کسب و حفظ مشتریان سودآور از طریق رویکردهای نوآورانه به مدیریت ریسک، اهرم کردن منابع و ایجاد ارزش برای مشتریان تعریف کردند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۲۰:۳۶
مهدی آتش فشان رامشه

بازاریابى مخرب یا disruptive marketing به روشى از بازاریابى گفته میشود که در آن با ایجاد خلاقیت در محصول و روش هاى بازاریابى جدید،عرصه را براى دیگر رقبا تنگ کرده و به ندرت آنها را از گردانه رقابت خارج میکند.اما در این روش یک راز و تکنیک اساسى وجود دارد و آن هم تداوم خلاقیت و پیدا کردن روش هاى جدید است.وگرنه اگر این خلاقیت یک بار انجام شود و بعد از جلب توجه ها و افزایش فروش،این خلاقیت ادامه نداشته باشد،روشى بیهوده است که پس از مدتى به جاى رقبا برند خود را از دور خارج میکنید.

یک مثال براى بازاریابى مخرب :

فرض کنید در یک شهر ۴ کارخانه تولید آب معدنى وجود دارد.و این ۴ شرکت در رقابتى تنگاتنگ باهم هستند.یکى از رقبا با عوض کردن نوع طراحى بطرى ها،کمى از رقبا جلومى افتد و مدتى مورد توجه است.اگر این کارخانه دست از ایده پردازى و ابداع روش هاى جدید بردارد،مدتى بعد دیگر کارخانه ها براى پیشى گرفتن از او وارد عمل میشوند و آن کارخانه به علت از دست دادن تکاپوى خود بازار را واگذار میکند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۱۳:۵۱
مهدی آتش فشان رامشه

شما میتوانید بازاریابی شرکت خود را به ما بسپارید جهت اطلاعات بیشتر میتوانید با شماره های زیر تماس حاصل فرماید یا به نشانی اینستاگرامی ما مراجعه کنید:

09392958941

09221784619

Atashfeshanmahdi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۱۲:۳۵
مهدی آتش فشان رامشه

تاثیر افراد مشهور در بازاریابی (اینفلوئنسر مارکتینگ)

اتفاق جالبی مهدی این روز ها افتاده است اینفلوئنسر مارکتینگ است، و توجه به اینفلوئنسر هاست.
افراد مشهور و جذاب، افرادی که کارهای خاصی می کند در شبکه های اجتماعی دنبال کنندگان زیادی دارند و دنبال کنندگان آنها بسیار تاثیر پذیر از آن افراد هستند.
به طور مثال اگر یکس از این اینفلوئنسر ها در اینستاگرام خود عکسی بگذارد که در آن مثلا لباس خاصی پوشیده است و مثلا برند خاصی است و یا گوشی با برند خاصی را استفاده می کند، دنبال کنندگانش آنقدر تحت تاثیر وی هستند که فردای آن روز یا آن لباس را می خرند و یا برند گوشی خد را با او یکسان می کنند.
و گاهی وقت ها شدت این تاثیر آنقدر زیاد است که، شخص دنبال کننده اینفلوئنسر، تمامی تاثیرات را به دیگران انعکاس می دهد.
پس تا به اینجا متوجه شدید اینفلوئنسر ها چه کسانی هستند و چرا باید به آن توجه کنیم. در این مقاله میخواهیم اینفلوئنسر ها را بیشتر معرفی کنیم و اهمیت توجه به آن در بازاریابی را شرح دهیم.
بازاریابی دیجیتال بسیار پراهمیت است چون امروزه توجه مردم معطوف ابزارهای مختلف است که در دسترس آن ها قرار گرفته است و مهم ترین آن یک خط اینترنت و یک ابزاری هوشمند که به دنیای مجازی متصلش کند.
در بازاریابی سنتی مثالی میزنیم که شما را بیشتر با این حوزه آشنا کند و بریتان ملموس تر باشد. در بازاریابی سنتی اینفلئونسر ها همان بازیگران معروف و چهره های مشهور بودند که مثلا با یک شرکت تبلیغاتی قرار دادی میبستند و از چهره آن ها در تبلیغات استفاده می شد مانند تصاویر زیر:

تبلیغات توسط افارد مشهور

تبلیغات توسط افارد مشهور

تبلیغات توسط افارد مشهور

البته شایان ذکر است کخ این تصاویر و یا تصاویر مشابه  که بیشتر در بیلبورد های شهری مورد استفاده قرار میگیرد و یا در تلویزیون پخش میشود، شرکت تبلیغاتی مورد نظر را قانع نمیکند چون می داند در بازاریابی دیجیتال و بازاریابی آنلاین نباید حضور خود را نادیده بگیرد، چون حتما مخاطبان دنبال ککندگانی هستند که هر کدام از آن ها سرشاخه تبلیغاتشان است.
تا به این جا با مدل بازاریابی با شخصیت های جذاب که به آن ها اینفلوئنسر میگویند آشنا شدیم.
حال مثال هایی در دنیای مجازی  را برای شما می آوریم و مخاطبان آن ها را مورد بررسی قرار میدهیم تا با شدت اهمیت این نوع بازاریابی آشنا شوید:

تصاویر ذهن باعث یشود تا شما بیشتر با این افراد آشنا شوید :

تبلیغات توسط افارد مشهور

تبلیغات توسط افراد مشهور  تبلیغات توسط افراد مشهورتبلیغات توسط افراد مشهور

در این تصاویر میبینید که برخی از این افراد مشهور مانند اپرا یا کارداشیان چقدر دنبال کننده دارد و کوچک ترین حرکتی از آن ها در شبکه های اجتماعیشان چقدر میتواند موثر باشد.

حتی می بینید که برخی از آن ها که صرفا با کارهای عجیب معروف شده اند و دنبال کننده دارند تصاویر عجیبی از خود منتشر میکنند مانند تصاویر زیر:

تبلیغات توسط افراد مشهور

تبلیغات توسط افراد مشهور

تبلیغات توسط افراد مشهور

خوب تا به اینجا تصور شما این است که برای تبلیغات خود به صفحات این افراد مراجعه کنید و با آن ها قرار داد تبلیغاتی ببندید اما به همین سادگی هم نیست. در مقالات قبل متذکر شدیم که بازاریابی چه بازاریابی سنتی چه تبلیغات آنلاین وبازاریابی اینترنتی، باید ابتدا هدف مشخص شود و نوع مخاطب دسته بندی شود.

به طور مثال شما یک اینفلوئنسر را منتخب میکنید اما باید در درجه اول مخاطبانش را مورد آنالیز خود قرار دهید حتی اباید تمامی کامنت ها و نظریات را در مورد او بدانید تا بتوان تشخیص داد که این شخص و مخاطبانش جزو گروه بازار هدف شما قرار دارد یا نه ؟

این امر توسط آژانس تبلیغاتی انجام میشود که ابتدا کسب و کار شما را مورد بررسی قرار می دهد و سپس بازار هدف را در اینفلوئنسر مارکتینگ انجام می دهد.

به طور خلاصه باید گفت که مردم چه در فضای مجازی و تبلیغات آنلاین و چه در فضای سنتی و بازاریابی و تبلیغات گسترده شهری و محیطی به نوعی دچار تبلیغ زدگی شده اند و باید تبلیغات در هر دو حالت به صورت نامحسوس انجام شود تا هم اثرش را بگذارد و هم مخاطب از دیدن تبلیغ چشم پوشی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۱۲:۲۲
مهدی آتش فشان رامشه

 اگر در یک جمله بخواهیم بگوییم B2C چیست باید بگوییم محصولاتی که توسط مصرف کننده نهایی به مصرف می‌رسند و هدف شرکت فروش محصول خود به مصرف کننده نهایی است.

خریدهای فرد مصرف کننده، زمان بسیار کمتری را نسبت به خریدهای سازمانی نیاز دارد. برای خریدی که از روی برانگیختگی و اشتیاق باشد زمانی بیش‌تر از چند ثانیه صرف نمی‌شود (برای اطلاعات بیش‌تر مقاله‌ی فرایند تصمیم گیری خرید مصرف کننده را مشاهده بفرمایید). در حالت های طولانی تر باز هم این زمان کوتاه است. برای مثال اگر خریدار به دنبال خرید محصولی خاص با مناسب‌ترین قیمت باشد، ممکن است تصمیم گیری برای خرید چند هفته طول بکشد. اما باز هم این زمان نسبت به یک خرید سازمانی که ممکن است ۴ ماه طول بکشد، بسیار کوتاه است.

در بازاریابی B2C ، تصمیم فقط توسط یک فرد گرفته می‌شود. مصرف کنندگان انتظار دارند که از این خرید سودی عایدشان شود اما این سطح انتظار پایین تر است و در حدی که شرکت‌ها خطرات و ریسک‌های مالی را سبک و سنگین می‌کنند، نیست.

بازاریابان موفق فعال در حوزه‌ی B2C فعالیت‌هایی را جهت ارتباط با ذهنیت و طرز تفکر مصرف کننده انجام می‌دهند. این بازاریابان از طریق تبلیغات، بازاریابی مستقیم و بازاریابی اینترنتی، تلاش می‌کنند تا حدّ امکان بازدیدکنندگان فروشگاه‌ها را به خریداران تبدیل کنند.

بازاریابی B2C - نمونه محصولات مصرفی




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۷ ، ۱۲:۰۶
مهدی آتش فشان رامشه